( 16 اردیبهشت سالروز درگذشت زنده یاد حسین منزوی )
پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم
وه که در حسرت یک بال پریدن مردیم
فدیه واری است به زیر قدم گل، باری
نیمه جانی که ز چنگال خزان در بردیم
مشت حسرت به نوازش نرسیده خشکید
ناتمامیم که در غنچه ی خود پژمردیم
سهم خاکیم لبی از نم مان تر نشده
خود گرفتم می صافیم و گرفتم دُردیم
تا چه آریم به کف وقت درو؟ ما که به خاک
جز تنی خسته و قلبی نگران نسپردیم
خم نکردیم سر سرو به فرمان ستم
گر چه با تیشه ی توفان ز کمر تا خوردیم
زهرخندی که نچید از لب مان دوزخ نیز
آه از این میوه ی تلخی که به بار آوردیم
حسین منزوی
همه جا با من معبود من...
ما را در سایت همه جا با من معبود من دنبال می کنید
برچسب : پر گشودیم و به دیوار قفسها خوردیم, نویسنده : 2kuchmorghan3 بازدید : 300 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 7:52